سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دانشجویان مهندسی مکانیک شهرکرد

پدر و پسر...

پدر دستشو گذاشت رو شونه ی پسرش و ازش پرسید تو قویتری یا من؟
پسر گفت : من!
پدر با کمی دل شکستگی دوباره پرسید تو قویتری یا من؟
پسر گفت : من!
پدر با دلی گرفته به یاد همه ی زحمتهایی که کشیده بود افتاد و دستشو از شونه ی پسر برداشت و 2 قدم دور تر شد و باز پرسید تو قویتری یا من ؟
پسر گفت : شما !
پدر پرسید چرا نظرت عوض شد ؟
پسر جواب داد : "وقتی دستت رو شونم بود همه ی دنیا با من بود"



[ دوشنبه 91/4/26 ] [ 6:23 عصر ] [ آرش خدابخشی ]

نظر