توماس ادیسون: مادرت کجاست؟
آزمایشگاه توماس ادیسون در حال سوختن بود. از آنجاییکه ساختمان از بتن ساخته شده و ضد آتش به نظر می رسید ادیسون آن را به طور کامل بیمه نکرده بود بنابراین خسارت زیادی به وی وارد می شد.
پسر ادیسون در هنگام آتش سوزی به شدت نگران واکنش پدرش بود. حاصل چندین سال زحمت ادیسون و ابزار کار او داشت می سوخت و توماس هم دیگر جوان نبود که بتواند آنها را از نو بسازد.
همانطور که پسر در پی پیدا کردن مخترع برق اطراف را می گشت او را در حالی یافت که روبروی ساختمانِ در حال سوختن ایستاده و به آن می نگریست. پسر به آرامی به او نزدیک شد تا دلداریش دهد اما وقتی خوب به چهره پدر نگاه کرد آثار غم و نگرانی را مشاهده نکرد. ادیسون وقتی پسرش را دید به او گفت: نگاه کن پسرم! تا به حال چیزی به این زیبایی دیده بودی؟ ببین مواد مختلف داخل آزمایشگاه در حال سوختن چه منظره ای را پدید آورده اند! مادرت کجاست؟ او را به اینجا بیاور. ممکن است دیگر هرگز چنین صحنه ای را نبیند!
فردای آن روز ادیسون در حالی که در خرابه های آزمایشگاه راه می رفت به پسرش گفت: تمام اشتباهات ما در این آتش سوخت. خدا را شکر که می توانیم دوباره از نو شروع کنیم!
حدود سه هفته بعد ادیسون اولین فونوگراف خود را به دنیا عرضه کرد.
[ چهارشنبه 91/4/7 ] [ 2:3 عصر ] [ آرش خدابخشی ]