تصاویر دردناک از آتش سوزی کلاس درس در یکی از روستاهای ایران
سلام به تمام شما دوستان عزیزم
خلاصه نمیدونم چی بگم وفقط میتونم بگم متاسفم برای خودمون!
بگذریم، این عکس ها رو نگاه کنین میدونم این عکسا قدیمیه ولی بودنش از نبودنش بهتره!
تصاویر کودکانی که بخاطر آتش سوزی در مدرسه و به خاطر نبود بخاری گازی و امکانات گرمایشی مناسب به این شکل افتادن ...
نمیدانیم وقتی به درس دهقان فداکار میرسند، چه تصویری از انگشت دهقان در ذهنشان شکل خواهد گرفت و حتی نمیدانیم آیا به خاطر گرمی مشعل دهقان فداکار، او را دوست میدارند.
نرگس در روستایشان میماند، به دنبال مرغ خانهاشان میدود تا شاید با سر و صدای مرغ و خروسهای خانه بتواند اندکی خود را تخلیه کند.
نرگس در کنار دیگر بچههای قربانی غفلت ما در کنار بچههای روستا برای گرفتن یک عکس حاضر میشود اما او برای عکاس نمیخندد.
نرگس دفتر مشقش را باز میکند، به زحمت و با کمک دست دیگر مداد سیاه را در دست میگیرد و در سطر اول مینویسد: ای کاش کلاسمان آتش نمیگرفت
واقعا درد آور بود!!!
[ یکشنبه 91/3/7 ] [ 8:53 عصر ] [ آرش خدابخشی ]