دانشجویان مهندسی مکانیک شهرکرد

اندر احوالات مکانیک

گر بگویم وصف میکانیک را / می چکانی ماشه ی شلیک را

رشته ای زیباست اما برق نیست / بین دخترها پسر ها فرق نیست

دوستی دارم سراپا چون عسل / کله اش را می کند گاهی کچل

ترم ها را یک به یک پیموده است / عضوی از شورای صنفی بوده است

گفت اشعارت عزیزم شیک نیست / چون نشان از وصف میکانیک نیست

بشنو اینک قصه ی شیرین من / این حکایت از دل خونین من

قصه ای از درس سیالات و آز / قصه ها از امتحان جزوه باز

ترم اول درس ها همچون گلاب / راحت و بی دردسر مانند آب

ترم های بعد کم کم سخت شد / هرکسی را دیدمش بدبخت شد

درس سیالات جانم را گرفت / ترمو1 تاب و توانم را گرفت

گشته ام از دست درس کنترل / عین انسان های گل مجنون و خل

درس طراحی به نکبت پاس شد / ظلم بسیاری به حق الناس شد

ارتعاشاتش دهانم صاف کرد / مرتعش از مغز سر تا ناف کرد

درس دینامیک قلبم را فشرد / آبرویم پیش هر استاد برد

درس سیالات هم درترم پیش / نمره هایش کرد مارا در پریش

شصت درصد زیر 10 از کل لیست / آن وسط هم یک نفر آورده بیست :|

آز سیالات آوردم شگفت / چون رفیقم نمره از آن 6 گرفت!

من که این سنت ندیدم هیچ جا / کس بیفتی آز درسی، ای خدا!

***

آه ای مادر دعایم کن کمی / از مصیبت ها رهایم کن دمی

رئیسی با بچه ات دارد ستیز / دانه ای اسپند بر آتش بریز

زمانی غم را تمنی کرده است / هر یلی را ضربه فنی کرده است

همچو آواز دهل پرشور بود / حیف آواز خوشش از دور بود...


[ سه شنبه 91/11/24 ] [ 4:25 عصر ] [ جلال شاکریان ]

نظر