اندر احوالات مکانیک
گر بگویم وصف میکانیک را / می چکانی ماشه ی شلیک را
رشته ای زیباست اما برق نیست / بین دخترها پسر ها فرق نیست
دوستی دارم سراپا چون عسل / کله اش را می کند گاهی کچل
ترم ها را یک به یک پیموده است / عضوی از شورای صنفی بوده است
گفت اشعارت عزیزم شیک نیست / چون نشان از وصف میکانیک نیست
بشنو اینک قصه ی شیرین من / این حکایت از دل خونین من
قصه ای از درس سیالات و آز / قصه ها از امتحان جزوه باز
ترم اول درس ها همچون گلاب / راحت و بی دردسر مانند آب
ترم های بعد کم کم سخت شد / هرکسی را دیدمش بدبخت شد
درس سیالات جانم را گرفت / ترمو1 تاب و توانم را گرفت
گشته ام از دست درس کنترل / عین انسان های گل مجنون و خل
درس طراحی به نکبت پاس شد / ظلم بسیاری به حق الناس شد
ارتعاشاتش دهانم صاف کرد / مرتعش از مغز سر تا ناف کرد
درس دینامیک قلبم را فشرد / آبرویم پیش هر استاد برد
درس سیالات هم درترم پیش / نمره هایش کرد مارا در پریش
شصت درصد زیر 10 از کل لیست / آن وسط هم یک نفر آورده بیست :|
آز سیالات آوردم شگفت / چون رفیقم نمره از آن 6 گرفت!
من که این سنت ندیدم هیچ جا / کس بیفتی آز درسی، ای خدا!
***
آه ای مادر دعایم کن کمی / از مصیبت ها رهایم کن دمی
رئیسی با بچه ات دارد ستیز / دانه ای اسپند بر آتش بریز
زمانی غم را تمنی کرده است / هر یلی را ضربه فنی کرده است
همچو آواز دهل پرشور بود / حیف آواز خوشش از دور بود...
[ سه شنبه 91/11/24 ] [ 4:25 عصر ] [ جلال شاکریان ]