سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دانشجویان مهندسی مکانیک شهرکرد

تاریخچه پیدایش نخستین انسان!

تاریخچه پیدایش نخستین انسان
هنرى لوکاس مى گوید: ((در رابطه با پیدایش نخستین انسان باید بگویم که دانستن اینکه انسان براى نخستین بارکى و کجا پیدا شده است ، براى تاریخدان ممکن نیست ، ولى یقین هست که انسان در آخرین دوره عصر ((نوزیوى )) وجود داشته است . استخوانهائى که ((ایوگن )) جراح در سال 1891 م در ناحیه ((ترینال )) واقع در ((جاوه )) کشف کرد، استخوانهاى بخش بالاى جمجمه ، یک استخوان ران و دو دندان بوده است ، که اگر براستى استخوانهاى یک موجود بوده باشند، نشان دهنده وجود انسان در روزگاران کهن است . این تکه هاى استخوان بندى انسان را که تاریخدانان به عنوان ((انسان جاوه )) مى شناسند، شاید کهنترین تکه هاى استخوان بندى انسانى است که در اختیار ما است .)) و مى افزاید: ((انسان پکن که بازمانده هاى سنگواره شده اش در سال 1929 م نزدیک پى پینگ (پکن سابق ) کشف شده ، از جهات اساسى بخصوص به ((انسان جاوه )) شباهت دارد و ظاهرا هر دو و به یک دوره تعلق دارند. بازمانده هاى استخوان بندى این دو انسان از چهره اى حکایت مى کند که تا اندازه اى به صورت انسان کنونى شباهت داشته است .))
هربرت جرج ولز)) مى گوید: ((استخوان بسیار کم و ناقص به دست آمده است ...
مهمترین آنها از لحاظ قدمت عبارتست از سه پاره استخوان از یک کاسه سرکه در سوانزکوم در شهر کنت در جزیره بریتانیا پیدا شده (دوپاره آن در سال 1935 م و قطعه سوم بیست سال بعد) و از آن مردى بوده است جوان ، در حدود 25 ساله یا کمتر که بسیار شبیه ادم هاى پیش از عصر یخبندان بوده و قبل از200000 سال پیش مى زیسته است .))


انسان نئاندرتال و عقاید او
بنا به گفته ((جرج ولز))، انسان اولیه در غار زندگى مى کرده است . او با این زندگى در غار خو کرده بود و انس گرفته بود و از خود آثار فراوانى در غارها به یادگار گذاشته . این آثار را مى توان در اروپا، فلسطین ، آسیا و آفریقا یافت . شناخته ترین این غارها، غار ((نئاندرتال )) نزدیک المان است که در سال 1856 م نخستین استخواهاى گروه مشخصى از آدمیان به دست آمد که به ((انسان نئاندرتال )) معروف شده است . و اکنون مشخصى از آدمیان به دست آمد که به ((انسان نئاندرتال ))معروف شده است . و اکنون بازمانده هاى این گونه مردم در جاهاى بسیارى در اروپا یافت شده است و این نشانه آن است که در عصر چهارم ((یخبندان )) این گروه انسانها در اروپا پراکنده بوده اند. ((انسان نئاندرتال )) جمجمه اى ضخیم با استخوانهاى سنگین و تنى درشت داشت .
عقاید انسان نئاندرتال ؛ از عقاید این انسان سندى در دست نیست . از آثار و اشیاء بدست آمده از قبور این نوع انسان چنین پیداست که آنان ارواح را مى پرستیده اند. انسان هاى این دوره از تاریخ خیال مى کرده اند که مردگان داراى حیات جسمانى مرموزى هستند.


انسان کرومانیون و عقاید او
پس از عصر انسان نئاندرتال که عصر بدوى نام دارد، نام دارد، وارد دوره روشن ترى مى شویم و با انسانى تکامل یافته تر روبرو مى گردیم ؛ یعنى 25 هزار سال پس از دوره نئاندرتال . و این عصر ((انسان کرومانیون )) است . هر چند که عقاید ((انسان کرومانیون )) نیز مجهول و مشکوک است .
مشخصات انسان کرومانیون ، با جمجمه اى بزرگتر از انسان امروز، قدى بلندتر از قد انسان امروز و تنومندتر، تبیین شده است . این گروه انسان ها دائم در حال مهاجرت بوده و به هنگام سرما و گرما به غارها پناه مى برده اند. از این طریق صید و شکار امرار معاش مى کرده اند. باستان شناسان ابزار فراوان شکار انسان کرومانیون را کشف کرده اند.
عقاید انسان کرومانیون : انسان کرومانیون نیز مردگان خود را در محل خاصى دفن مى کرده است و در قبور مردگان اسلحه و زیور آلات و انواع خوراکیها مى نهاده است .
((انسان کرومانیون )) به هنر نقاشى و رنگ آمیزى علاقه وافرى داشته است . همین ذوق هنرى باعث شده بود تا بر دیوارهاى غارها از خود نقوش ‍ و تصاویرى ترسیم کند و بر روى شاخ گوزنها کنده کارى نماید.
پیشرفت هنرى انسان کرومانیون بر کلیه اقوام بدوى پیشى دارد.
((انسان کرومانیون )) اموات خود را با آداب ساده اى در نزدیک محل سکونت میت دفن مى کرد. اشیاء همراه میت را به رنگ خونک سرخ مى کردند و چنین پیداست که کرومانیون ها عقیده به حیات مردگان در قبور داشته اند و خیال مى کردند که اموات داراى نیروى ماوراء طبیعى اند و مى توانند در زندگى آنان اخلال کنند و این زمینه پیدایش روح پرستى در میان اقوام ما قبل از تاریخ است .
((آرنولد توین بى )) مى گوید: ((با این حساب انسان در حدود 20 تا 25 میلیون سال قبل وجود داشته است .)) و مى افزاید که به نظر مى رسد انسان نئاندرتان تا اوائل انتقال دوران پالئولینگ (متافرتا) پالئولینک متقدم ، شاید در حدود 70000 تا 40000 سال قبل زنده بوده است . قرائنى در دست است که به اختلاط جوامع انسانهاى نئاندرتال اشاره دارد و این نشانه دوره انسانهاى عاقل است که به اختلاط جوامع انسانهاى نئاندرتال اشاره دارد و این نشانه دوره انسانهاى عاقل است . و چنین پیداست که انسانهاى نئاندرتال و کرومانیون به هم نزدیک بوده اند...
بدیهى است که اینها همه فرضیات است . ابزار بدست آمده از انسانهاى ما قبل تاریخ قدمت هاى مختلفى را نشان مى دهند که از 25 هزار سال تا صد هزار سال و حتى 2 میلیون سال است . ((انسان پکن )) از صد تا پانصد هزار سال پیش مى زیسته است ، و همین طور است انسان جاوه و انسان نتاندرتال که ذکر آن گذشت . در سال 1907 در هیدلبرگ آلمان جمجمه و استخوانهائى از یک انسان به دست امد که تاریخ تقریبى زیست او به سیصد هزار سال قبل مى رسد. آخرین سنگواره هاى انسان نئاندرتال در آلمان به 40000 سال پیش مى رسد. عقاید انسانهاى نئاندرتال و کرومانیون شبیه یکدیگر بوده است و آن اعتقاد به قدرت برتر ارواح و تائید آن در زندگى زندگان . به نظر مى رسد که انسانهاى کرومانیون علاوه بر روح پرستى به پرستش حیوانات نیز مشغول بوده اند. محققان این نظریه را از تصاویر حیواناتى که بر آثار به دست آمده از دوره کرومانیون حک شده ، برداشت کرده اند.
برخى محققان این تصاویر را به مثابه نوعى جادو، سحر و افسون تفسیر کرده اند.



[ شنبه 91/4/10 ] [ 11:50 عصر ] [ آرش خدابخشی ]

نظر