خواهي اگر قلب تو روشن شود / پيش تو عالم همه گلشن شود
در گذر از غصه و از اشک و آه / خنده بکن از ته دل قاه قاه
خنده به قلب تو صفا مي دهد / خنده به چشم تو حيا مي دهد
خنده به روي تو دهد آب و رنگ / مي شوي اندر بر مردم قشنگ
خنده به هر لب که عيان مي شود / گر که بود پير ، جوان مي شود
خنده کند دور ز تن درد را / خنده کند سرخ ، رخ زرد را
فايده خنده بود بي شمار / زان بشوي شاد در اين روزگار
ترک غم رفته و آينده کن / خنده کن و خنده کن و خنده کن