سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دانشجویان مهندسی مکانیک شهرکرد

انواع روش مقابله باموش در خوابگاه؟

روش دانشجویان پسر
اعدام موش یا شکنجه دادن موش تا حد مرگ
روش پیشنهادی دانشجویان دختر


1- روش کاملا دانشجویی : پس از هماهنگ کردن با هم اتاقی ها با کشیدن یک جیغ بلند از اتاق خارج شوید و دیگر به آنجا وارد نشوید!

2- روش سرخپوستی : مقداری وسایل قابل اشتعال وسط اتاق جمع کنید آتش بزنید تا موش خفه شود سپس مورد 1 را اجرا کنید!

3- روش معرفتی : به موش بگویید در صورت عدم خروج وی از اتاق خود کشی خواهید کرد اگر موش با معرفت باشد می رود وگر نه مورد 1 را اجرا کنید!

4- روش تعارفی : به موش تعارف کنید امشب پیش شما بماند اگر موش تعارفی باشد می ماند در این صورت مورد 1 را اجرا کنید!

5- روش گامبالا : چند قبضه اسلحه سرد تهیه کنید و به موش اغلان جنگ کنید اگز پذیرفت مورد 1 را اجرا کنید!

6- روش دمکراتیک : پس از توصیف فواید گفتمان از موش بخاهید اتاق را ترک کند در صورت عدم پذیرش،مورد1!

7- روش نه چندان دانشجویی : یکی از گربه های محوطه را ( از ملزومات هر خوابگاه است اگر ندارید دانشجو محسوب نمی شوید!) به صرف شام دعوت کنید اگر قبول کرد خوش به حالتان و اگر قبول نکرد به مورد1 رجوع کنید!



[ دوشنبه 91/11/16 ] [ 7:33 عصر ] [ جلال شاکریان ]

نظر

تفاوت پزشک ومهندس

تفاوت یک پزشک و یک مهندس
یک پزشک و یک مهندس در یک مسافرت طولانى
هوائى کنار یکدیگر در هواپیما نشسته بودند پزشک
رو به مهندس کرد و گفت: مایلى با همدیگر بازى کنیم؟
مهندس که می‌خواست استراحت کند محترمانه عذر
خواست و رویش را به طرف پنجره برگرداند و پتو را روى
خودش کشید. پزشک دوباره گفت: بازى سرگرم‌کننده‌اى
است. من از شما یک سوال می‌پرسم و اگر شما جوابش
را نمی‌دانستید 5 دلار به من بدهید. بعد شما از من یک
سوال می‌کنید و اگر من جوابش را نمی‌دانستم من 5 دلار به
شما می‌دهم. مهندس مجدداً معذرت خواست و چشمهایش
را روى هم گذاشت تا خوابش ببرد. این بار، پزشک پیشنهاد
دیگرى داد گفت: خوب، اگر شما سوال مرا جواب ندادید 5 دلار
بدهید ولى اگر من نتوانستم سوال شما را جواب دهم 50 دلار
به شما می‌دهم. این پیشنهاد چرت مهندس را پاره کرد
و رضایت داد که با پزشک بازى کند
پزشک نخستین سوال را مطرح کرد: «فاصله زمین تا ماه چقدر است؟» مهندس بدون اینکه کلمه‌اى بر زبان آورد دست در جیبش کرد و 5 دلار به پزشک داد.
حالا نوبت خودش بود. مهندس گفت: «آن چیست که وقتى از تپه بالا می‌رود 3
  پا دارد و وقتى پائین می‌آید 4 پا؟» پزشک نگاه تعجب آمیزى کرد و سپس به سراغ کامپیوتر قابل حملش رفت و تمام اطلاعات موجود در آن را مورد جستجو قرار داد. آنگاه از طریق مودم بیسیم کامپیوترش به اینترنت وصل شد و اطلاعات موجود در کتابخانه کنگره آمریکا را هم جستجو کرد. باز هم چیز بدرد بخورى پیدا نکرد. سپس براى تمام همکارانش پست الکترونیک فرستاد و سوال را با آنها در میان گذاشت و با یکى دو نفر هم گپ زد ولى آنها هم نتوانستند کمکى کنند.
بالاخره بعد از 3 ساعت، مهندس را از خواب بیدار کرد و 50 دلار به او داد.

مهندس مودبانه 50 دلار را گرفت و رویش را برگرداند تا دوباره بخوابد. پزشک بعد از کمى مکث، او را تکان داد و گفت: «خوب، جواب سوالت چه بود؟» مهندس دوباره بدون اینکه کلمه‌اى بر زبان آورد دست در جیبش کرد و 5 دلار به پزشک داد و رویش را برگرداند و خوابید!!!! هه هه هه



[ دوشنبه 91/11/16 ] [ 7:31 عصر ] [ جلال شاکریان ]

نظر

سوال؟؟


یه سوالی ذهنمو مشغول کرده، بچه هایی که از سال 1400 تا 1409 به دنیا میان

دهه چندی حساب می شن؟

باید چطوری خطابشون کرد؟

دهه صفری؟ دهه جدید؟ شروعی دوباره؟

دهه ناشناخته؟

@&@

خدا کنه تا بیشتر از 9 ساله دیگه زنده بمونیم و بریم تو سال 1400

بعد هی بگیم : شماها یادتون نمیاد ما صده سیصدیا

خیلی فاز میده ؛ حس آثار باستانی بودن به آدم دست میده …!

راستی نمره های برنامه سازی اومده من که سه و هشت آوردم شما چکار کردی؟؟



[ سه شنبه 91/11/10 ] [ 6:39 عصر ] [ جلال شاکریان ]

نظر

نمایی کلی از خوابگاه پسران؟؟؟؟

 

تا حالا در مورد خوابگاه دانشجویی پسران چه تصوری داشتید؟؟!

.

.

.

.

.

ساعت 2 نصف شب یک اتاق

خوابگاه دانشجویان پسر !! (آخر خنده) www.taknaz.ir

 

 

ساعت 3 نصف شب کل خوابگاه منهای سرپرست

خوابگاه دانشجویان پسر !! (آخر خنده) www.taknaz.ir

ساعت 4 صبح هنگام خواب

خوابگاه دانشجویان پسر !! (آخر خنده) www.taknaz.ir

وضعیت تحصیل در خوابگاه

خوابگاه دانشجویان پسر !! (آخر خنده) www.taknaz.ir

خوابگاه دانشجویان پسر !! (آخر خنده) www.taknaz.ir

خوابگاه دانشجویان پسر !! (آخر خنده) www.taknaz.ir

اولین روزهای خوابگاه

خوابگاه دانشجویان پسر !! (آخر خنده) www.taknaz.ir

گفت و گوی صمیمانه برسرآماده کردن صبحانه بعد از گذست چند روز

خوابگاه دانشجویان پسر !! (آخر خنده) www.taknaz.ir

پایان گفت و گو

خوابگاه دانشجویان پسر !! (آخر خنده) www.taknaz.ir

امکانات غذایی در خوابگاه

خوابگاه دانشجویان پسر !! (آخر خنده) www.taknaz.ir

طریقه ظرف شستن در خوابگاه

خوابگاه دانشجویان پسر !! (آخر خنده) www.taknaz.ir

 

و این هم آخر عاقبتش!!

خوابگاه دانشجویان پسر !! (آخر خنده) www.taknaz.ir



[ سه شنبه 91/11/10 ] [ 1:15 عصر ] [ جلال شاکریان ]

نظر

معلمین و مهندسین؟

یه معلم فیزیک و یه معلم شیمی و یه معلم ریاضی با هم میرن رستوران غذا بخورن. وقتی بطری نوشابه رو میارن ، معلم فیزیک میگه یه چیز تیز و گوه مانند باید پیدا کنیم ، بعد مثل اهرم کنار در بطری بذاریم و با یه فشار در نوشابه رو باز کنیم و نوشابه رو بخوریم.معلم شیمی میگه نه باید یه مقدار اسید سولفوریک بیاریم ، نوشابه رو بطور وارونه یه ذره وارد اسید کنیم ؛ بعد در قوطی حل میشه و میتونیم نوشابه رو بخوریم.معلم ریاضیه همینطوری ساکت نشسته بوده و هیچی نمیگفته. ازش میپرسن به نظر تو چیکار کنیم؟ معلم ریاضیه میگه : ما فرض میکنیم در نوشابه باز شده و بعد نوشابه رو میخوریم.

 

 

مهندسین

چهار تا مهندس برق، مکانیک، شیمی و کامپیوتر با یه ماشین در حال مسافرت بودن که یهو ماشین خراب میشه. خاموش میکنه و دیگه هر چی استارت میزنن روشن نمیشه.

میگن آخه یعنی چی شده؟

مهندس برقه میگه: احتمالاً مشکل از مدارها و اتصالاتو سیم کشی هاشه.

یکی از اینا یه ایرادی پیدا کرده.

مهندس مکانیکه میگه: نه بابا، مشکل از میل لنگ یا پیستوناشه که بخاطر کار زیاد انحراف پیدا کرده.

مهندس شیمیه میگه: نه، ایراد از روغن موتوره. سر وقت عوض نشده، اون حالت روان کنندگیشو از دست داده.


میبینن مهندس کامپیوتره ساکته و هیچ چی نمیگه. بهش میگن: تو چی میگی؟


animated smiley faces for orkut, myspace, facebookمشکل از کجاست؟ چیکارش کنیم درست شه؟

مهندس کامپیوتره یه فکری می کنه و میگه: نمیدونم، ولی بنظرم پیاده شیم، سوار شیم شاید درست شده باشه!!!



[ چهارشنبه 91/11/4 ] [ 1:0 صبح ] [ جلال شاکریان ]

نظر

مار پله

مار و پله ی دانشجویی: امیدوارم که همگی با موفقیت کل این 36 خان رو پشت سر بگذاریم و برنده بشیم ُ البته فرق این مارو پله با بقیه ی مارو  پله ها اینکه برای تموم کردنش حداقل 4سال وقت لازمه(بچه ها برا  عکس کامل رو ببینید)



[ سه شنبه 91/11/3 ] [ 1:0 صبح ] [ جلال شاکریان ]

نظر

غذا دانشگاه های جهان





[ دوشنبه 91/11/2 ] [ 12:40 عصر ] [ جلال شاکریان ]

نظر

عکس مانکن های عجیب در خیابان

عکس/ مانکن های عجیب در خیابان

 

 



[ دوشنبه 91/11/2 ] [ 12:23 عصر ] [ جلال شاکریان ]

نظر

کوروش

 

روزی بزرگان ایرانی و موبدان زرتشتی از کوروش بزرگ خواستند که برای ایران زمین نیایش کند و ایشان اینگونه فرمود: خداوندا، اهورا مزدا، ای بزرگ آفریننده این سرزمین بزرگ، سرزمینم و مردمم را از دروغ و دروغگویی به دور بدار!

پس از اتمام نیایش عده ای در فکر فرو رفتند و از شاه ایران پرسیدند که چرا این گونه نیایش نمودید؟!
فرمودند: چه باید می گفتم؟
یکی گفت: برای خشکسالی نیایش می نمودید!
کوروش بزرگ فرمودند: برای جلوگیری از خشکسالی انبارهای آذوقه و غلات می سازیم.
دیگری اینگونه گفت: برای جلوگیری از هجوم بیگانگان نیایش می کردید!
پاسخ شنید: قوای نظامی را قوی می سازیم و از مرزها دفاع می کنیم.
عده ای دیگر گفتند: برای جلوگیری از سیل های خروشان نیایش می کردید!
پاسخ دادند: نیرو بسیج می کنیم و سدهایی برای جلوگیری از هجوم سیل می سازیم.
و همینگونه پرسیدند و به همین ترتیب پاسخ شنیدند.
تا اینکه یکی پرسید: شاهنشاها! منظور شما از اینگونه نیایش چه بود؟!
کوروش تبسمی نمود و اینگونه پاسخ داد: من برای هر پرسش شما، پاسخی قانع کننده آوردم ولی اگر روزی یکی از شما نزد من آید و دروغی گوید که به ضرر سرزمینم باشد من چگونه از آن با خبر گردم و اقدام نمایم؟!
پس بیاییم از کسانی شویم که به راست گویی روی آورند و دروغ را از سرزمینمان دور سازیم که هر عمل زشتی صورت گیرد، اولین دلیل آن دروغ است.


[ شنبه 91/10/23 ] [ 2:0 صبح ] [ جلال شاکریان ]

نظر

آخر عاقبت دست درازی؟!؟!؟!؟!؟؟

7a7b6476bba6eec1a91d4eb630115f4a کارتون روز: تلاش اعراب برای بدست آوردن جزایر ایرانی!

اصلا!



[ چهارشنبه 91/10/20 ] [ 12:53 صبح ] [ جلال شاکریان ]

نظر